1
دانشگاه علوم اسلامی رضوی مشهد، گروه علوم قرآنی و حدیث
2
استادیار گروه فقه و اصول دانشگاه علوم اسلامی رضوی
3
دانشگاه علوم اسلامی رضوی
10.22081/scs.2021.72442
چکیده
نقش حاکمان در دینپذیری یا دینگریزی جامعه، موضوع بحث بسیاری از پژوهشگران مباحث دینی و اجتماعی قرار گرفته است. برخی از آنها بر پایه گزاره «النَّاسُ عَلَى دِینِ مُلُوکِهِم» حاکمان را تنها عامل تعیینکننده فرهنگ دینی مردم دانستهاند. بررسی پیشینه این عبارت، نشان از آن دارد که بهرغم تکرار آن در برخی آثار پژوهشی معاصر، در منابع معتبر شیعه و اهل سنت دیده نمیشود و در اندک آثاری که از آن یاد شده، یا سندی برایش ذکر نشده و یا بهصراحت، مثلی رایج دانسته شده است. بررسی محتوایی این حدیث با عرضه آن بر قرآن و با تشکیل خانواده حدیث، گویای آن است که تأثیر منفی یا مثبت حاکمان بر دین و فرهنگ جامعه، پذیرفتنی است و واقعیتهای تاریخی آن را تأیید میکند؛ اما ازآنجاکه بر پایه برخی دیگر از آیات و روایات، عوامل متعددی در دینداری یا دینگریزی مردم نقش دارند، نمیتوان حاکمان را تنها عامل به حساب آورد؛ بهویژه که در برخی جوامع، بهرغم حاکمیت رهبران صالح، جامعه مسیر انحرافی خود را ادامه داده و در برخی جوامع، با وجود تلاش گسترده و طولانیمدت رهبران فاسد برای انحراف جامعه، مردم کمتر تحت تأثیر القائات آنها قرار گرفتند و باورهای اصیل خود را حفظ کردند. افزون بر این، امروزه با برداشته شدن انحصار دولتها در عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اطلاعرسانی، و ظهور امپراتوریهای رسانهای فراملی بیمسئولیت، اما قدرتمند، از میزان تأثیرگذاری مثبت و منفی حاکمان ملی در فرهنگ جامعه بهشدت کاسته شده است.