مباحث میانرشتهای در علوم انسانی-اسلامی و بهخصوص از جهت امکان استفاده متون دینی در تحلیل و جامعهشناسی تاریخی، بسیار حائز اهمیت است. پرواضح است که متن بهتنهایی نمیتواند مسیر معرفتافزایی را هموار کند. معرفت تاریخی عملاً بستر بسیاری از معارف دینی را شکل میدهد. دخالت دادن مخاطب متن در تحلیل متن، معمولاً حلقه گمشده دینپژوهی است. تحلیل متن از زاویه انعکاس آن در مخاطب – چه مخاطب زمان صدور و چه مخاطب زمان نقل- تولیدکننده دو فضای متفاوت به نام «مسئلگی» و «تواتر انعکاسی» است. قاعده تقابل، یک قاعده طلایی است که از ارتباط بین این دو ناشی شده است. مفاد این قاعده آن است که مدلول مقام بیان در گزارشهای تاریخی، معمولاً با مدلول فرامقام بیان (در بخشی که ناظر به مقام بیان است) تقابل دارد. بیتوجهی به قاعده تقابل و دخالت ندادن مسئلگی و تواتر در تحلیل گزارشهای تاریخ اسلام، موجب نتیجهگیریهای ناصواب درباره تحلیل تاریخ اجتماعی تمدن اسلامی شده است که در این آسیب، هم پژوهشهای بومی و هم مطالعات خاورشناسان، تا حدودی همداستاناند.
احمدی, محمدحسن. (1397). «قاعده تقابل» به مثابه یک اصل در تحلیل اجتماعی متون دینی. مطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه, 2(3), 45-66. doi: 10.22081/scs.2018.67387
MLA
محمدحسن احمدی. "«قاعده تقابل» به مثابه یک اصل در تحلیل اجتماعی متون دینی", مطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه, 2, 3, 1397, 45-66. doi: 10.22081/scs.2018.67387
HARVARD
احمدی, محمدحسن. (1397). '«قاعده تقابل» به مثابه یک اصل در تحلیل اجتماعی متون دینی', مطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه, 2(3), pp. 45-66. doi: 10.22081/scs.2018.67387
VANCOUVER
احمدی, محمدحسن. «قاعده تقابل» به مثابه یک اصل در تحلیل اجتماعی متون دینی. مطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه, 1397; 2(3): 45-66. doi: 10.22081/scs.2018.67387