1
عضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه و دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی
2
دانشجوی دکتری جامعه شناسی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
10.22081/scs.2018.67381
چکیده
با توجه به نقش و اهمیت تبیین کنش انسانی در نظریههای علوم انسانی در تعیین و تحلیل مسائل فرد و جامعه و نیز دخالت پیشفرضهای متافیزیکی در این عرصه، پیدایش چنین نظریهای را میتوان جزو نخستین گامهای تولید علم در حیطه علوم انسانی دانست. دراینمیان با توجه به اهتمام جدی استاد مطهری به مسائل علوم انسانی و اجتماعی و نقد آثار بزرگان اندیشه در عصر خویش، مؤلف این مقاله میکوشد نظریه تبیینی وی در باب کنش انسان را عرضه کند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که از منظر استاد، نقص جدی اندیشمندان علوم انسانی و اجتماعی معاصر، غفلت از اصل مهمی به نام فطرت و ویژگیهای آن ـ که در نوع بشر یکسان است ـ در ذیل سلطه تفکر مادی و شناخت پوزیتیو بوده است. او ضمن پذیرش آثار محیط اجتماعی و طبیعی در اعمال محدودیت برای تحقق کنش، توانمندیهایی مانند شناخت و تعقل و نیز نیروی اراده و ابتکار در فطرت انسانی را معرفی میکند که این توانمندیها را عامل تحقق اراده بشر، با وجود محدودیتها در شکلگیری کنش میداند. او همچنین وجود سرمایه شناخت و گسترش آن را در بالا رفتن توان گریز از جبرهای محیطی و اجتماعی، الزامی معرفی میکند.