انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزهمطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه258870171220180220تغییرات فرهنگی از منظر علامه طباطبایی ره1226737910.22081/scs.2018.67379FAقاسمابراهیمی پورعضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه و استادیار گروه جامعه شناسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رهمرضیهفخریکارشناسی ارشد فلسفه علوم اجتماعی از دانشگاه باقرالعلوم علیه السلامJournal Article20170924تغییرات فرهنگی، به معنای تغییر در عقاید، ارزشها، هنجارها، سنن اجتماعی، آداب و رسوم، رفتارها و نمادها، مورد توجه اندیشمندان بسیاری قرار گرفته است. برخی محیط و تکنولوژی را عامل تغییرات فرهنگی شمردهاند و برخی دیگر، ساختارها، قدرت و اقتصاد را مورد توجه قرار دادهاند. در این پژوهش برآنیم تا ماهیت، عوامل، ابزارها و سازکارهای تغییرات فرهنگی را از منظر علامه طباطبایی بازخوانی کنیم. روش این پژوهش تحلیلی است و مؤلف تلاش میکند مسائل مربوط را به آثار علامه عرضه، و پاسخ را بر مبنای علامه استخراج و تدوین کند. علامه انسان را نوع متوسط و نه نوع اخیر، و حداقل شامل سه نوع انسان طبیعی، اجتماعی و متمدن بالفطره میداند که با سه مدل تعاملی استخدام یکسویه، استخدام متقابل و تعامل مبتنی بر عدالت یا محبت، سه نوع فرهنگ را ایجاد کرده است. از منظر علامه، نخبگان، قدرت، ستیز اجتماعی، کجروی، اشاعه و علم، مهمترین عوامل تغییرات فرهنگی هستند که با دو ابزار اقناع و تقلید و با سازکار تغییر در نیازها، اهداف و شیوههای تأمین آنها، تغییرات فرهنگی را ایجاد میکنند.انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزهمطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه258870171220180220امور اعتباری در توحیدگرایی و تفسیرگرایی: اعتباریات اجتماعی در اندیشه علامه طباطبایی ره23386738010.22081/scs.2018.67380FAادریسراموزدکتری جامعه شناسی نظری فرهنگی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاهJournal Article20171002در میان فیلسوفان معاصر اسلامی، علامه محمدحسین طباطبایی، فیلسوفی است که در زمینههای ابداع موضوعات جدید، پرورش شاگرد و تألیف کتب فلسفی، فعالیت چشمگیری داشته است. نظریه اعتباریات، از ابتکارات علامه طباطبایی است که آن را در بستر سنت فکری اسلامی ـ ایرانی عرضه کرد. او این نظریه را نخستینبار در <em>رسائل سبعه</em> مطرح ساخت و سپس تبیین و تحلیل این نظریه را در آثاری چون <em>رساله الانسان فی الدنیا</em><em>، </em><em>حاشیه بر کفایه</em><em>، </em><em>تفسیر المیزان</em> و کتاب <em>نهایة الحکمة</em> آورد. در این راستا علامه طباطبایی نظریه اعتباریات را در حوزههای متعددی چون علمالنفس، حرکت ارادی، معرفتشناسی، کلام، تفسیر، فلسفه سیاسی، فلسفه اجتماعی، معرفتشناسی اجتماعی، فلسفه حقوق، فلسفه فقه، انسانشناسی و اخلاق به کار گرفت. در این مقاله سعی شده است ضمن توجه به مبادی هستیشناختی و معرفتشناختی علامه طباطبایی، مفاهیم، اقسام و خاستگاه نظریه اعتباریات شرح داده شود.انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزهمطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه258870171220180220نظریه کنش انسانی در اندیشه استاد مطهری ره39646738110.22081/scs.2018.67381FAحسنخیریعضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه و دانشیار دانشگاه آزاد اسلامیحمیددهقانیاندانشجوی دکتری جامعه شناسی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاهJournal Article20171009با توجه به نقش و اهمیت تبیین کنش انسانی در نظریههای علوم انسانی در تعیین و تحلیل مسائل فرد و جامعه و نیز دخالت پیشفرضهای متافیزیکی در این عرصه، پیدایش چنین نظریهای را میتوان جزو نخستین گامهای تولید علم در حیطه علوم انسانی دانست. دراینمیان با توجه به اهتمام جدی استاد مطهری به مسائل علوم انسانی و اجتماعی و نقد آثار بزرگان اندیشه در عصر خویش، مؤلف این مقاله میکوشد نظریه تبیینی وی در باب کنش انسان را عرضه کند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که از منظر استاد، نقص جدی اندیشمندان علوم انسانی و اجتماعی معاصر، غفلت از اصل مهمی به نام فطرت و ویژگیهای آن ـ که در نوع بشر یکسان است ـ در ذیل سلطه تفکر مادی و شناخت پوزیتیو بوده است. او ضمن پذیرش آثار محیط اجتماعی و طبیعی در اعمال محدودیت برای تحقق کنش، توانمندیهایی مانند شناخت و تعقل و نیز نیروی اراده و ابتکار در فطرت انسانی را معرفی میکند که این توانمندیها را عامل تحقق اراده بشر، با وجود محدودیتها در شکلگیری کنش میداند. او همچنین وجود سرمایه شناخت و گسترش آن را در بالا رفتن توان گریز از جبرهای محیطی و اجتماعی، الزامی معرفی میکند.انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزهمطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه258870171220180220جایگاه دین در گفتمان طالبانیسم65926738210.22081/scs.2018.67382FAشرف الدینسیدحسیندانشیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی و عضو پیوسته انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزهعلیرضاحسنیکارشناسی ارشد جامعه شناسیJournal Article20171012طالبانیسم، یکی از جریانهای معاصر و بسیار اثرگذار افغانستان است که شعارها و مدعیات کلان اسلامخواهی داشته و دارد. بااینحال رفتار عملی این گروه، فاصله زیادی با آن شعارها و ادعاها دارد. بررسی خاستگاه، ساختار، اهداف و عملکرد این جریان، میتواند ماهیت واقعیاش را آشکار سازد. طرح دعاوی و شعارهای دینی و التزام صوری به ظواهر شریعت، همواره حجابی برای پنهانماندن ماهیت واقعی این جریان بوده است. مسئله اصلی این نوشتار، جایگاه دین در گفتمان طالبانیسم است که میکوشد با استفاده از الگوی حصر منطقی در مناسبات دین و قدرت و رویکرد گفتمانی لاکلا و موفه به عنوان چارچوب نظری، به این مهم دست یابد. یافتههای تحقیق، نشان از ماهیت قومی ـ قبیلهای این گفتمان و اعتقاد به جایگاه برتر برای قبیله، قدرت، حاکمیت و ارزشهای آن، نسبت به دین و شریعت دارد.انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزهمطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه258870171220180220چالش منورالفکران عصر مشروطه با لوایح مجلس شورای اسلامی مورد نظر علما (آقاشیخ فضلالله ومیرزای نائینی)931226738310.22081/scs.2018.67383FAسیدمیرصالححسینی جبلیاستادیار جامعة المصطفی العالمیه و عضو پیوسته انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزهJournal Article20171015چالشهای فکری عصر مشروطه در بین منورالفکران و علمای شیعه موجب شفافیت تفکرات این دو گروه نخبه گردید. علما خواهان مجلس و حکومت مبتنی بر اسلام بودند، اما منورالفکران به دنبال مجلس غربی بودند و نوعی دینستیزی را در قالب سکولاریسم مطرح میکردند. در این جستار، تفکرات دو نمونه از علمای عصر مشروطه، با روش تحقیق تاریخی مطالعه میشود. این چالشها، به نظر شیخ فضلالله نوری از مکتب قم و میرزای نائینی از مکتب نجف، در مواجهه با منورالفکرانی همانند، ملکمخان، طالبوف، سپهسالار و... قرار داشت. هدف از این نوشتار، بررسی علل دغدغه فکری علما در رسیدن به سیاست اسلامی است. ازاینرو محوریترین سؤال این پژوهش آن است که چه لوایحی در مجلس شورای اسلامی موجب چالش علما و منورالفکران گردید؟ یافتهها نشان میدهد که دغدغه علما علاوه بر حفظ دین، اصلاح سیاسی جامعه ایران نیز بوده است و با خواست «عدالتخانه» به دنبال تشکیل حکومتی مبتنی بر آموزههای اسلامی بودند.انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزهمطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه258870171220180220ارتباطات میانفرهنگی براساس نظریه کنش دعوتی در تناظر با کنش ارتباطی هابرماسارتباطات میانفرهنگی براساس نظریه کنش دعوتی در تناظر با کنش ارتباطی هابرماس1211466738410.22081/scs.2018.67384FAحسنیوسف زادهاستادیار جامعه المصطفی العالمیه و عضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزهابراهیمفیاضدانشیار دانشگاه تهرانکریمخانمحمدیعضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام0000-0002-8147-1550Journal Article20171216ارتباطات میانفرهنگی به ارتباط میان اعضای دو فرهنگ متفاوت اطلاق میگردد؛ افرادی که در دو جغرافیای فرهنگی قرار دارند با دشواری میتوانند همدیگر را درک کنند. در ادبیات موجود در حوزه میانفرهنگی زبان، قومیت، نژاد، جغرافیای سیاسی و مانند آن را ملاک تمایز فرهنگی قلمداد کردهاند. در صورتی که بتوان «دین» را مهمترین عنصر و ملاک تمایز فرهنگی دانست، تغییراتی در مفهوم و قلمرو ارتباط میانفرهنگی رخ میدهد. با بررسی مفهومشناسی فرهنگ از طریق روششناسی بنیادین و نیز بررسی جایگاه معنا در کنش اجتماعی زاویه نگرش به این نوع از ارتباطات تحتتاثیر قرار گرفته و مسأله جدیدی را پیش روی محقق قرار میدهد به ایننحو که: آیا میتوان ارتباطات میانفرهنگی را به ارتباطات میان مسلمانان با غیرمسلمانان و بهتعبیری ارتباط میاندینی تقلیل داد؟ تحلیل فرهنگ و معنای کنش از نگاه روششناسی بنیادین و نیز با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی در متون اسلامی، پاسخ مثبتی به پرسش مزبور داده میشود؛ چون هم تعریف فرهنگ بهدلیل نقش پررنگ دین در آن و هم هدف و فلسفه ارتباط(بهویژه از نگاه اسلامی) بر این دیدگاه اثر میگذارد و نتیجه آن اتخاذ رویکرد جدیدی در جهت نظریه «کنش دعوتی» است.