انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه
مطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه
25887017
3
5
2019
04
21
سازمان دانشگاه اسلامی بهمثابه نهاد علم
1
28
FA
علی
خدیوی
دانشجوی دکتری رشته سیاستگذاری فرهنگی دانشگاه باقرالعلوم قم
سیدمحمدحسین
هاشمیان
دانشیار دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام قم (نویسنده مسئول)
hashemian@bou.ac.ir
10.22081/scs.2019.69222
دانشگاه مدرن، به عنوان نماد گفتمان مدرنیته در حوزه علم و فرهنگ، حامل باورها و ارزشهایی در تضاد با جوامع اسلامی بود. بنابراین پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اسلامی شدن و تغییر ارزشهای آن به نفع جامعه اسلامی، به یکی از آرمانهای انقلاب تبدیل شد. در این راستا ایدهها، پژوهشها و اقدامهای گوناگونی برای اسلامیسازی دانشگاه انجام شد. پژوهش حاضر به دنبال یافتن رهیافتی برای «اسلامی شدن» و بررسی چگونگی حل تضاد سازمان دانشگاه مدرن (فعلی) با جامعه اسلامی است. در این تحقیق، از روش کیفی مطالعه کتابخانهای، مصاحبه، و روش تحلیل مضمون، برای پاسخ به این پرسشها استفاده شده است: چگونه دانشگاه مدرن میتواند تضاد خود با جامعه را به صورت بنیادین حل کند؟ الگوهای نهادی چه کمکی به این کار میکنند؟ کدام یک از عناصر سازمان دانشگاه، بیشترین سهم را در اسلامی شدن سازمان دانشگاه بر عهده دارد؟<br /> یافتهها نشان داد که دانشگاه با عناصر ذهنی و عینی جامعه اسلامی در ارتباط است و عنصر محیط، اصلیترین نقش را در تعریف سازمان دانشگاه اسلامی دارد. همچنین روشن شد که دانشگاه با «نهادی شدن» میتواند تضاد و فاصله خود با جامعه اسلامی را از بین ببرد و قدرت و مهارت سخن گفتن و همدلی با مردم، و مشروعیت و استمرار حیات خود را به دست آورد. بنابراین سازمان دانشگاه اسلامی به مثابه نهاد علم، انعطافپذیر و انطباقپذیر با جامعه اسلامی است و دارای سه عنصر و رکن نهادی راهبرد، فرهنگ و ساختار سازمانی است که در فرایند نهادی شدن سازمان دانشگاه بیشترین تأثیر و تأثر را دارند.
نهاد علم,جامعه اسلامی,دانشگاه اسلامی,روش تحلیل مضمون,سازمان,محیط,نهادی شدن
https://gnoe.bou.ac.ir/article_69222.html
https://gnoe.bou.ac.ir/article_69222_388e034b4b5f9c91eb9c7156a944be07.pdf
انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه
مطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه
25887017
3
5
2019
04
21
سفرنامة ابنبطوطه و نهادهای اجتماعی
29
56
FA
نعمت الله
کرم الهی
دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم
شمس الله
مریجی
دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم و عضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه
محمد
جوادفر
دانشجوی دکتری رشته علم اجتماعی مسلمین دانشگاه باقرالعلوم ؛ قم
m.javadfar@gmail.com
10.22081/scs.2019.69004
اگر چه «نهاد اجتماعی» اصطلاحی مدرن است که نخستینبار از سوی جامعهشناسان غربی مطرح شده است، اما این مقولۀ اجتماعی عمری به درازای تاریخ زندگی اجتماعی بشر داشته و به همین دلیل همواره در طول تاریخ مورد توجه و تأمل اندیشمندان اجتماعی از جمله متفکران مسلمان قرار گرفته است. این پژوهش بر آن است تا با تعمق در سفرنامة «التحفه النظّار فی غرائب الأمصار و عجائب الأسفار» از ابوعبدالله محمد، مشهور به ابنبطوطه (قرن هشتم ه.ق)، نحوه نگاه او به ابعاد و ویژگیهای نهادهای مختلف اجتماعی را استخراج و ارائه نماید. پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش تحلیل محتوای کیفی اجرا شده است. براساس نتایج بدست آمده، سفرنامه ابنبطوطه با روش توصیفی و با تأکید بر عناصر پراهمیت و عبرتآموز، به نهادهای مختلف اجتماعی پرداخته است. همچنین وی هر کدام از نهادهای اجتماعی را در یک تعامل دو سویه میان «جزء و کل» نگریسته و سپس همان را در یک کلیتی وسیعتر، یعنی دین و شریعت، ارزیابی میکند. این ارزیابی تدریجی و چندمرحلهای است؛ به عبارت دیگر وی همه تحلیل خود از یک نهاد اجتماعی را در یک مبحث مجزا و مشخص ارائه نکرده است، بلکه به فراخور خاطرات و در لابهلای بحث، نکتهای درباب یکی از نهادهای اجتماعی بیان میکند و سپس در جای دیگری از سفرنامه به مناسبت، تکملهای درباب همان نهاد بر تحلیل قبلی میافزاید.
دانش اجتماعی,سفرنامه های مسلمین,سفرنامه ابن بطوطه,نهادهایاجتماعی
https://gnoe.bou.ac.ir/article_69004.html
https://gnoe.bou.ac.ir/article_69004_a13da2603bdeb1f308abbbf2d763b629.pdf
انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه
مطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه
25887017
3
5
2019
04
21
تحلیل مبانی انسانشناختی نظریههای امپریالیستی اکتسابمحور
57
78
FA
محمد
دینمحمدی
دانشجوی دکتری رشته اندیشه معاصر مسلمین جامعه المصطفی(ص) و مدرس دانشگاه مجازی المصطفی(ص)
mdm1360@gmail.com
مهدی
حسین زاده یزدی
استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
رضا
لطفی مغانجوقی
کارشناسی ارشد رشته فرهنگ و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
ssoq89@gmail.com
10.22081/scs.2019.69223
استفاده از اهرمهای فکری در کنار فشارهای فیزیکی، ازجمله ابزارهای استعمارگران برای کنترل سلطهشدگان بوده است تا علاوه بر اقناع و همراهی اختیاری و رضایتمندانه سلطهشدگان، توجیه مناسبی در مقابل پرسشگری وجدانهای بیدار و قضاوتهای عادلانه داشته باشند. این اهرمهای فکری، بیشتر در قالب نظریههای «جبریمحور» و «اکتسابمحور» به جوامع تزریق میشود تا با ذیحق نشان دادن سلطهگران، استفاده از این منافع را حق طبیعی یا اکتسابی آنها معرفی کند. این نظریات بر پایه مبانی انسانشناختیای پیریزی شدهاند که نظام امپریالیستی هیچ تمایلی به آشکار شدن آنها نداشته و بلکه برای جلوگیری از رسوایی، عامدانه سعی در پنهان نگهداشتن آن نیز داشته است. مؤلف این مقاله به دنبال یافتن مبانی انسانشناختی نظریات «اکتسابمحور» نظام امپریالیستی است. پررنگ بودن ابعاد «منمحوری» و «قوممحوری» ازجمله محورهای اساسی این نظریات است که «حقیقتیابی» و حتی «حقیقتسازی» را خصوصیت انحصاری «سلطهطلبان» قلمداد کرده و با نگاه «انسان درجه دومی» یا «غیرانسانی» به سلطهشدگان، سلطهگران را شایسته و بایسته رهبری و بهرهمندی از منافع و حتی معیار «سعادتمندی» ، «سعادتیابی» معرفی میکند.
سلطه,استعمار,نژادپرستی,قومگرایی,مبانی انسانشناختی,امپریالیست,هژمونی
https://gnoe.bou.ac.ir/article_69223.html
https://gnoe.bou.ac.ir/article_69223_f919ccd3dec5baf689f9e0219db60d1c.pdf
انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه
مطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه
25887017
3
5
2019
04
21
بررسی نشانهشناختی پدیده انگشتر در میدان نقشجهان اصفهان
79
110
FA
کریم
خانمحمدی
0000-0002-8147-1550
دانشیار دانشگاه باقرالعلوم
khanmohammadi49@yahoo.com
مریم
غازی اصفهانی
دانشجوی ارشد مطالعات فرهنگ و ارتباطات
10.22081/scs.2019.69224
<span lang="FA">در این مقاله پدیده انگشتر بهعنوان نماد و نشانهای از فرهنگ در میدان نقشجهان اصفهان، بررسی نشانهشناختی شده است. همانگونه که در متون اسلامی نیز آمده است، انگشتر دارای کارکردهای مادی و معنوی است و در همه اعصار مورد استقبال مردم بوده و متناسب با باورها و فرهنگ خود از آن بهره بردهاند. ازآنجاکه نمادها و نشانهها جایگاهی بیبدیل در حفظ و ترویج فرهنگ دارند، توجه به پدیده انگشتر از بعد فرهنگی دارای ارزش و اولویت بسزایی است. نگارنده، انگشتر را دارای معنا و مفهوم فرهنگی دانسته و با بهرهگیری از فنون گوناگون، ازجمله مصاحبه، مشاهده، مشارکت و بررسی اسناد، کارکردهای آشکار و پنهان، دلالتهای صریح و ضمنی و همچنین جنبه اسطورهای آن را بررسی کرده است. این پژوهش نشان میدهد که چگونه یک شیء بهظاهر معمولی بر ارزشها و باورها دلالت دارد. نگارنده طبق سنت نشانهشناسی از سطوح معنای انگشتر عبور کرده و به جستوجوی معنا و مفهوم این پدیده در اعماق ذهن افراد و توصیف آن معانی پرداخته است. کارکرد آشکار انگشتر تزئینی است، اما انگشتر حاوی کارکردهای پنهان ارتباطی و اقتصادی است. معنای صریح انگشتر «</span><span class="a"><span lang="FA">زینت</span></span><span lang="FA">»، «</span><span class="a"><span lang="FA">حلقه ازدواج</span></span><span lang="FA">»، «</span><span class="a"><span lang="FA">مهر/ خاتم</span></span><span lang="FA">» است، اما معنای عمیق و مضمر آن «</span><span class="a"><span lang="FA">هویت اجتماعی</span></span><span lang="FA">» است.</span>
نشانهشناسی,انگشتر,نماد,نقشجهان,اصفهان
https://gnoe.bou.ac.ir/article_69224.html
https://gnoe.bou.ac.ir/article_69224_a643b8de2b2901e409b54198f12aca31.pdf
انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه
مطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه
25887017
3
5
2019
04
21
راهبردهای هنجارسازی اجتماعی در تبلیغ دینی
111
138
FA
سید محسن
میرسندسی
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و دانشجوی دکتری دانشگاه فردوسی مشهد
m.sondosi@isca.ac.ir
10.22081/scs.2019.69225
از اصول هر دین و شریعتی، تلاش برای اثبات حقانیت، ماندگاری و ترویج حوزه نفوذ خود از طریق تبلیغ دینی است. دین اسلام هم از این قاعده مستثنا نیست و به نوع آموزههای دینی و جلوههای رفتاری آن در زندگی فردی و اجتماعی توجه ویژهای دارد. در واقع اگر اعتقادات و باورهای دینی افراد نتوانند به رفتار متناسب با خود و مورد نظر دین منجر شوند، ارزش چندانی نخواهند داشت. شاید برای تحقق رفتارهای مطلوب دینی و گسترش آنها راههای متفاوتی وجود داشته باشد؛ ولی به نظر میرسد مؤثرترین آنها ایجاد الگوهای رفتاری و هنجاری مناسب از طریق سازوکارهایی است که مطالعات اجتماعی در اختیار میگذارد. مجموع این فعالیتها را در قالب مفهوم «هنجارسازی اجتماعی» مطرح کرده و در این نوشتار ضمن بررسی ارتباط آن با تبلیغ دینی، به شناسایی و معرفی ظرفیت بالای آن و بهخصوص معرفی برخی راهبردهای عملی در این جهت پرداختهایم
فرهنگ,تبلیغ دینی,هنجار,هنجارسازی,الگوی رفتاری
https://gnoe.bou.ac.ir/article_69225.html
https://gnoe.bou.ac.ir/article_69225_da02e421ba1f1dca214c4797b4642495.pdf
انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه
مطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه
25887017
3
5
2019
04
21
بازخوانی اندیشههای اجتماعی انتقادی المیزان نسبت به غرب
139
153
FA
صادق
گلستانی
هیئت علمی گروه اموزشی جامعه شناسی موسسه امام ره
sadeg.golestani47@yahoo.com
حمید
پارسانیا
هیئت علمی دانشگاه تهران و عضو پیوسته انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه
h.parsania@ut.ac.ir
10.22081/scs.2019.69606
در تاریخ تفکر اجتماعی مفسران مسلمان، رویکرد انتقادی یکی از وجوه برجسته آن بوده است و اساساً بنیاد تفسیر اجتماعی را نگاه انتقادی به وضعیت موجود جامعه اسلامی و عوامل بیرونی و درونی اثرگذار بر آن شکل میدهد. این پژوهش، رویکرد انتقادی تفسیر المیزان به جامعه و فرهنگ غرب را بازخوانی میکند و به این پرسش پاسخ میدهد که المیزان چگونه رویکرد انتقادی خود به غرب را پی میگیرد؟ مؤلف این تفسیر گرانسنگ، در تبیین مسئله عقبماندگی جهان اسلام، با توجه به نقش فرهنگ غرب در این فرایند، بخش زیادی از مباحث را به تحلیل و بررسی انتقادی فرهنگ غرب و مبانی و اهداف و پیامدهای آن اختصاص داده است. از نگاه ایشان، فرهنگ غرب بر مبادی معرفتی مادیگرایانه استوار شده است و درصورتیکه مبنای رفتار اجتماعی انسان قرار گیرد، بنیان جامعه را به تباهی کشانده، زیانهای فراوانی را بر جوامع بشری تحمیل میکند که گسترش مفاسد اجتماعی، فاصله طبقاتی، جنایات سازمانیافته از آن جمله است.
فطرت,استخدامگری,توحش,اباحهگری,خرافهگرایی,مبانی معرفتی
https://gnoe.bou.ac.ir/article_69606.html
https://gnoe.bou.ac.ir/article_69606_e077da9baf273b5765a3efd74702b6b7.pdf