per
انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه
مطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه
25887017
2018-09-23
2
3
1
22
10.22081/scs.2018.67385
67385
Original Article
سیر تحول نظریه تمدن در اندیشه معاصر مسلمین
شمس الله مریجی
1
حمیداله فاضل قانع
2
عضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه/ دانشیار دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
دانشجوی دکتری دانش اجتماعی مسلمین، دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
دور شدن جامعه مسلمان از دوران رشد و شکوفایی تمدنی، پس از رویارویی مسلمانان با مدرنیته و تمدن غربی، آنان را به اندیشهورزی ژرف و فراگیر درباره سازکار ورود دوباره جامعه مسلمان به چرخه تمدن واداشت. نظریهپردازی تمدنی اندیشمندان مسلمان در دو سده گذشته، فراز و فرود بسیاری داشته و رویکردهای کاملاً متفاوتی را فرا روی جامعه مسلمان قرار داده است. چیستی، چگونگی و چرایی این تحولات نظری، مسئلهای است که در این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی، بررسی شده است تا از رهگذر برجستهسازی ضعفها و قوتهای مهمترین دیدگاههای تمدنی، زمینه مناسبی برای افزایش کارآمدی نظریه تمدن در اندیشه معاصر مسلمین فراهم آورد. تحولات نظریه تمدن در اندیشه معاصر مسلمین، با محوریت سه مسئله مشخص و متمایز، قابل بررسی است: مسئله عقبماندگی، مسئله هویت دینی و مسئله پیشرفت. امروزه هیچیک از دیدگاههای نظری اندیشمندان مسلمان درباره تمدن، نتوانسته است با کمرنگ کردن یا از میان برداشتن دیدگاههای همسان و متناظر، به گفتمان مسلط تبدیل شود؛ اما آشنایی با ضعفها و قوتهای هریک از آنها، میتواند نظریه تمدن را در جامعه مسلمان از غنا و کارآمدی بیشتری بهرهمند کند.
https://gnoe.bou.ac.ir/article_67385_c9d25419757a06ee670d5cae65b6851e.pdf
تمدن
فرهنگ
جامعه مسلمان
اندیشه معاصر مسلمین
مدرنیته
مطالعات تمدنی
per
انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه
مطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه
25887017
2018-09-23
2
3
23
44
10.22081/scs.2018.67386
67386
Original Article
بررسی انتقادی ظرفیتهای رویکرد تهذیبی در اسلامیسازی علوم انسانی، با تأکید بر جامعهشناسی
قاسم ابراهیمی پور
1
عضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه و استادیار گروه جامعه شناسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره
رویکرد تهذیبی با به رسمیت شناختن علم غربی، به دنبال رفع کاستیهای آن از طریق تلفیق اندیشه غربی و اندیشه اسلامی است. حمایت از این رویکرد، پذیرش آن به عنوان مقدمه اسلامیسازی حقیقی، و نقد آن، سه گونه مواجهه اندیشمندان معاصر با رویکرد تهذیبی است. اما توجه به عناصر و ابعاد علم، مثل موضوع، مفاهیم، غایت، مسائل، فرضیهها، نظریهها و روش از یک سو، و معیارهای مختلف دینی، فرهنگی، تجربی و منطقی برای تهذیب علم مدرن از سوی دیگر، بررسی عمیقتری را موجب میشود که در این پژوهش به انجام رسیده است. امکانپذیر نبودن تهذیب، التقاط، سطحینگری، توجیه دینی علم، اتخاذ رویکرد سلبی، تکثر نظریهها و رد شدن تهذیب در جامعه علمی، از نقدهای مهم بر رویکرد تهذیبی است؛ اما اگر تنها راه اسلامیسازی را تهذیب، و تنها معیار تهذیب را متون دینی ندانیم و از سوی دیگر خواهان تهذیب علوم و نظریههای همسو با اندیشه دینی و نه همه علوم و نظریههای مدرن باشیم، هیچیک از نقدهای مذکور وارد نخواهد بود. و رویکرد تهذیبی در کنار سایر رویکردهای اسلامیسازی علوم اجتماعی، قابل استفاده خواهد بود.
https://gnoe.bou.ac.ir/article_67386_4bd09efa4ba7552ae2c501744805d59f.pdf
اسلامیسازی
بومیسازی
جامعهشناسی اسلامی
رویکرد تهذیبی
علوم انسانی اسلامی
per
انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه
مطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه
25887017
2018-09-23
2
3
45
66
10.22081/scs.2018.67387
67387
Original Article
«قاعده تقابل» به مثابه یک اصل در تحلیل اجتماعی متون دینی
محمدحسن احمدی
1
استادیار دانشگاه تهران
مباحث میانرشتهای در علوم انسانی-اسلامی و بهخصوص از جهت امکان استفاده متون دینی در تحلیل و جامعهشناسی تاریخی، بسیار حائز اهمیت است. پرواضح است که متن بهتنهایی نمیتواند مسیر معرفتافزایی را هموار کند. معرفت تاریخی عملاً بستر بسیاری از معارف دینی را شکل میدهد. دخالت دادن مخاطب متن در تحلیل متن، معمولاً حلقه گمشده دینپژوهی است. تحلیل متن از زاویه انعکاس آن در مخاطب – چه مخاطب زمان صدور و چه مخاطب زمان نقل- تولیدکننده دو فضای متفاوت به نام «مسئلگی» و «تواتر انعکاسی» است. قاعده تقابل، یک قاعده طلایی است که از ارتباط بین این دو ناشی شده است. مفاد این قاعده آن است که مدلول مقام بیان در گزارشهای تاریخی، معمولاً با مدلول فرامقام بیان (در بخشی که ناظر به مقام بیان است) تقابل دارد. بیتوجهی به قاعده تقابل و دخالت ندادن مسئلگی و تواتر در تحلیل گزارشهای تاریخ اسلام، موجب نتیجهگیریهای ناصواب درباره تحلیل تاریخ اجتماعی تمدن اسلامی شده است که در این آسیب، هم پژوهشهای بومی و هم مطالعات خاورشناسان، تا حدودی همداستاناند.
https://gnoe.bou.ac.ir/article_67387_d84e5f29ce694f2648996f6a82698c8f.pdf
تحلیل انعکاسی
قاعده تقابل
مسئلگی
تحلیل اجتماعی
per
انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه
مطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه
25887017
2018-09-23
2
3
67
88
10.22081/scs.2018.67389
67389
Original Article
تحلیل جامعهشناختی نظام ارتباطی در عصر امویان با تأکید بر حکومتداری معاویه
محمدرضا انواری
1
دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم(علیه السلام) و عضو گروه تربیتی اجتماعی پژوهشکده باقرالعلوم(علیه السلام)
چهارده خلیفه اموی حدود نود سال به عنوان حاکمان جامعه اسلامی بر مردم حکمرانی کردند. شناخت نظام ارتباطی که یک حکومت در ارتباط با مردم از آن استفاده میکند، ما را با نظام فکری مجموعه حاکمیت آشنا میکند. بر این اساس، مؤلف این مقاله با تکیه بر منابع تاریخی و با روش توصیفیـتحلیلی، نظام ارتباطی امویان را با تأکید بر دوره معاویه بررسی کرده است. تأکید بر دوران معاویه از این جهت است که او علاوه بر اینکه تأثیرگذارترین خلیفه اموی بود، سیاستهایی را پایهریزی کرد که در بسیاری موارد، تا اواخر دوران امویان باقی ماند. یافتههای تحقیق نشان میدهد در یک تقسیمبندی، دو رویکرد «تخریبی» و «تثبیتی» را در نظام ارتباطی امویان میتوان شناسایی کرد. در رویکرد تخریبی، هدف اصلی، سد آگاهی مردم به فضایل اهلبیت (ع) بود تا الگوگیری از آنان به فراموشی سپرده شود. ساخت احادیث جعلی و تهدید و شکنجه و قتل شیعیان، بستر الگوگیری از اهلبیت (ع) را از بین میبرد. در رویکرد تثبیتی، معاویه با اسطورهسازی از خود، عثمان و شام؛ بایکوت خبری شامیان، حمایت از فرقهگرایی و سرگرم کردن مردم به امور باطل با استفاده از داستانسرایی و شعر، زمینه تثبیت حکومت خود را در نظام نوپای پیامبر (ص) فراهم کرد؛ تا حدی که معاویه خود را نه خلیفه رسولالله(ص) بلکه خلیفه خدا میدانست.
https://gnoe.bou.ac.ir/article_67389_b6e29b5a3118a1df893090971e5d7438.pdf
علی(علیه السلام)
معاویه
امویان
نظام ارتباطی
شام
per
انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه
مطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه
25887017
2018-09-23
2
3
89
122
10.22081/scs.2018.67388
67388
Original Article
تحلیل جامعهشناختی گرایشهای فکری طلاب حوزه علمیه در مورد جایگاه زن در جامعه (مطالعه موردی: طلاب مرد سطح سه و چهار حوزههای علمیه ساکن قم و تهران با رده سنی 30 تا 50 سال)
نرگس کاوند
1
زهرا حضرتی صومعه
hazrati14@yahoo.com
2
باقر ساروخانی
3
مظفرالدین شهبازی
4
دانشجوی دکتری جامعه شناسی گروه های اجتماعی/ دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات/ تهران/ ایران
استادیار جامعه شناسی/ گروه جامعه شناسی/ دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی/ تهران/ ایران
استاد گروه جامعه شناسی/ دانشگاه تهران/ تهران/ ایران
استادیار گروه علوم اجتماعی/ دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان/ تهران/ ایران
در تمامی جوامع دینی، یکی از گروههایی که میتوانند بر موقعیت زنان در خانواده و جامعه بسیار اثرگذار باشند، صاحبنظران و طلاب علوم دینی هستند. کشور ما نیز از چنین قاعدهای مستثنا نیست و کسانی که به تحصیل علوم اسلامی مشغول هستند، نماینده کلام الهی و سخن اسلام در جامعه محسوب میشوند و دیدگاه و نگرششان به جایگاه زن در خانواده و جامعه، در موقعیت زنان اثرگذار است. ازآنجاکه حوزویان، صاحب کرسی سخن و محل رجوع مردم هستند، افکارشان خواسته یا ناخواسته در لایههای پنهان و آشکار اذهان مردم جامعه و سیاستگذاریها و قانونگذاریهای خرد و کلان کشور تأثیرگذار است. این پژوهش که به روش گرنددتئوری، با نمونهگیری گلوله برفی و با مصاحبه نیمهباز انجام شده است، در پی یافتن پاسخ این سؤال است که نگرش طلاب ساکن تهران و قم در مورد جایگاه اجتماعی زنان چیست و رویکرد آنان به مقوله مهم جایگاه زن در جامعه در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، هنری، ورزشی، اجتماعی و سیاسی چگونه است. این پژوهش در پایان به این نتیجه رسید که نگرش طلاب مورد مطالعه در مورد جایگاه زن در جامعه را میتوان به دو دسته نگرش سنتی و فراسنتی تقسیم کرد که دراینمیان طلاب ساکن تهران وارد مرحله گذار از سنت به فراسنت شده و نگرش فراسنتی در آنها رشد چشمگیری کرده است؛ ولی طلاب ساکن قم به مرحله گذار نرسیدهاند و همچنان دارای نگرش سنتی هستند.
https://gnoe.bou.ac.ir/article_67388_b9355843f8a72bd3a7937983a782bf8a.pdf
تحلیل جامعهشناختی
گرنددتئوری
طلاب حوزه علمیه
زن
جامعه
per
انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه
مطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه
25887017
2018-09-23
2
3
123
151
10.22081/scs.2018.67390
67390
Original Article
نظریه و روش در علوم انسانی (نگاهی به رویکرد اسلامی و غیراسلامی)
علیرضا پویا
pooya@iribu.ac.ir
1
دکترای فرهنگ و ارتباطات، هیأت علمی دانشگاه صدا و سیما
در این مقاله ابتدا مباحثی مقدماتی درباره تبیین و اهمیت بحث نظریه و روش، و سپس مطلبی در خصوص عرصههای اجرای تحقیق به عنوان مقولهای که از اهمیت ارتباط روش و نظریه حکایت دارد، مطرح شده است. سپس هستیشناسی مادی و روش تحقیق مبتنی بر این رویکرد و پیامدهای آن در علوم انسانی توضیح داده شده و در ادامه بحثی درباره معرفتشناسی و روش، صورت گرفته است. آنگاه روش و نظریه در رویکردهای جدیدِ غربی و پستمدرن و تمایلات نواندیشان اسلامی به این رویکردها و تبعات آن بررسی شده است. در انتها نیز نظریه و روش در رویکرد اسلامی بحث شده و نتیجه گرفتهایم که با توجه به اهمیت این بحث در علوم انسانی، مطالعه و تبیین آن توسط اندیشمندان اسلامی، ضروری و نیازمند توجه جدی است.
https://gnoe.bou.ac.ir/article_67390_c9dff9d596122cc4a0d78e0a53a8418a.pdf
نظریه
روش
هستیشناسی
روششناسی
معرفتشناسی